سلام به کاربران عزیز.
شاید شما هم جزو کسانی باشید که به نوشتن و نویسندگی علاقه مند باشید اما بنا به دلایلی از جمله بی تجربگی، نداشتن اطلاعات کافی، ترس از ناکامی و... این تجربهٔ خوشایند را امتحان نمی کنید. ما اینجا هستیم تا سیر تا پیاز مهارت نویسندگی را با شما درمیان بگذاریم.
هدف تان از نوشتن چیست؟!
انگیزهٔ خودتان در نوشتن را پیدا کنید. آیا شما آن را فقط برای درآمدزایی می خواهید؟ آیا مهارت یا دانشی دارید که می خواهید با نوشتن آن را مکتوب کرده و یا انتقال دهید؟ آیا می خواهید از طریق آن به شهرت دست یابید؟ یا اینکه از طریق نوشتن آرامش می گیرید و برای خودتان می نویسید؟ یا شاید هم با نوشتن می خواهید با دیگران ارتباط برقرار کنید و حرف هایی داشته باشید که دوست دارید به مخاطبان خود بزنید و یا هر دلیل دیگری!
شما باید بدانید که نوشتن را به چه دید می بینید، دید شما روی نوع نوشته تان تأثیر بسزایی میگذارد.
مسیر خود را پیدا کنید و علایق خود را شناسایی کنید و به طور دقیق بفهمید که راجع به چه چیزی می خواهید بنویسید.
با این کارها شما می توانید منابع مورد نیاز خود را تعمین کنید و بعد در راستای علایق و دانش تان گام بردارید؛ به این صورت شما از اتلاف وقت و بیهوده نویسی جلوگیری میکنید و راحت تر می توانید تصمیم بگیرید که در زمینهٔ نوشتن چه انتخاب هایی داشته باشید.
انواع اهداف نوشتن:
•کتاب نویسی
•وبلاگ نویسی
•مقاله نویسی
•روزانه نویسی(خاطره، دل نوشته و...)
•نوشتن اهداف و برنامه های شخصی خود در طولانی مدت
با استفاده از استاندار های هدف گذاری که در زیر آمده می توانید به طور دقیق هدف گذاری کنید:
•هدف خود را به صورت واضح و روشن مشخص کنید.
از اهداف بالا کدام را برای نوشتن برمی گزینید؟ وبلاگ نویسی؟ نوشتن کتاب آموزشی و یا داستانی؟ دلنوشته؟ و یا...؟
•اندازه و مقدار نوشته خود را معین کنید.
شما می توانید معیارهایی برای نوشتن انتخاب کنید که قابل اندازه گیری هستند؛ مثلا مشخص کنید که می خواهید چند کلمه، چندصفحه، و یا چه مدت زمان بنویسید.
•قابل رسیدن باشد.
واقع بین باشید؛ چیزی را به عنوان هدف انتخاب کنید که با توانایی های اکنون تان سازگار باشد. نخواهید به عنوان یک تازه کار شروع به نوشتن رمان چند جلدی کنید. قدم قدم پیش بروید و عجله نکنید به وقتش اهداف سخت تر و بزرگ تر را نشانه می گیرید.
همچنین در نظر بگیرید که مقدار زمانی که تعیین می کنید با هدف تان جور در بیاید. آیا نوشتن یک کتاب در یک روز ممکن است؟ قطعا باید برای هدف تان وقت و انرژی کافی را صرف کنید؛ پس صبور باشید.
•زمان مشخصی را تعیین کنید.
بهتر است برای انجام هرکاری حداقل و حداکثر زمان به پایان رساندن آن را تعیین کنید؛ به این صورت که حساب و کتاب کنید که برای نوشته موردنظرتان چقدر زمان نیاز دارید؟ و اگر هرروز مقدار دقیقی از آن را بنویسید چه مدت طول میکشد که به اتمام برسد؟ به این شکل شما از اهمال کاری پیشگیری می کنید و مدام برای نوشتن امروز و فردا نمی کنید.
تمرین کنید
هر مهارتی برای اینکه در آن قوی شوید نیاز به تمرین و تکرار دارد از جمله مهارت نویسندگی که پایه اصلی موفقیت در آن، تمرین کردن است.
نکاتی را که از گوشه و کنار یاد می گیرید در نوشته هایتان به کار بگیرید؛ همچنین شما می توانید در این مسیر از تجارب دیگران نیز بهره بگیرید و از آن در نوشته هایتان استفاده کنید.
عمل گرا باشید
به طور مداوم با قلم و کاغذ سر و کار داشته باشید و فقط از نوشتن حرف نزنید و با چندبار نوشتن اسم نویسنده را بر روی خودتان نگذارید.
ایده هایتان را بر روی کاغذ بیاورید و برای رسیدن به ایده آل خود تلاش و پشتکار داشته باشید و با برنامه ریزی جلو بروید و سعی کنید هر بار از قبل خود بهتر شوید نه اینکه صرفا در ذهن تان خیال بافی کنید.
در ابتدای کار از چیزهای ساده شروع کنید؛ مانند: ثبت ایده ها، نوشتن خاطرات، برنامه ریزی ها، نوشتن احساسات و افکار و...؛ به همین خاطر همیشه با خودتان قلم و کاغذ به همراه داشته باشید یا اینکه صدایتان را ضبط کنید و یا تایپ کنید تا بعداً در فرصت مناسب آن ها را به صورت نوشته در بیاورید و این برای شما به عنوان یک تمرین به عادت تبدیل می شود.
به یاد داشته باشید که ارزش نوشتهٔ شما خیلی بیشتر از حرف هایی است که میزنید، زیرا در نوشتن دقت بیشتری دارید و منظورتان را می توانید بهتر برسانید. در ضمن تعداد بیشتری از افراد و آن هم به طور مکرر می توانند حرف های شما را بخوانند؛ پس تا می توانید بنویسید و با نوشتن تمرین کنید.
انگیزه ها و بهانه ها
انسان به طور غریزی برای فرار از زیر فشار و سختی های کار بهانه هایی می آورد؛ اما آن کسی موفق است که بتواند در خلاف جهت آب شنا کند.
همانطور که بهانه هایی برای ننوشتن وجود دارد، انگیزه هایی هم برای نوشتن وجود دارد. به جای اهمیت دادن به بهانه ها، به انگیزه هایتان فکر کنید؛ نوشتن مزایایی دارد که خوب است چندتایی از آن ها را با هم مرور کنیم.
از جمله مزایای نویسندگی به ثبت و ماندگار کردن افکار و احساسات، بیان و انتقال حرف های مهم به هزاران انسان دیگر، کسب آرامش از نوشتن و... اشاره میدکنیم.
از بهانه های نوشتن هم مواردی مثل: خوب نمی نویسم، وقت ندارم، نمی دانم راجع به چه بنویسم، از قضاوت شدن می ترسم و... هستند.
این به خودتان بستگی دارد که کدام کفه ترازو را با ارزش گذاری تان سنگین تر کنید.
یادتان باشد که اگر تلاش کنید همه بهانه هایتان به مرور کمرنگ تر و کمرنگ تر می شوند، تا آنجا که کاملاً از بین روند و از طرفی انگیزه هایتان هم همین طورند؛ یعنی هرچقدر بیشتر وقت تلف کنید و به سمت آرزویتان نروید، بهانه های تان بزرگ تر می شوند و در نهایت انگیزه های تان آنقدر کوچک می شوند که از یاد می روند.
خودتان را آزاد بگذارید
برای نوشتن باید ذهن و روح تان را رها کنید و مثل برگی که به جریان باد سپرده می شود خود را به جریان الهامات بسپارید.
هر وقت می خواهید در رابطه با چیزی بنویسید، سعی کنید در فضا و محیط آن قرار گیرید و خود را غرق در آن فضا کنید تا ایده ها به سراغتان بیاید و نوشتن را آغاز کنید.
با استفاده از حواس پنجگانه تان با دقت به همه چیز توجه کنید و جزئیات را به خاطر بسپارید.
روش های گوناگونی هست که می توانید از آن طریق حس و حال نوشتن را در خودتان به وجود آورید؛ از جمله کمک گرفتن از یک بیت شعر، یک عکس، یک قطعه موسیقی و... .
عادت کردن به نوشتن
برای اینکه به نوشتن عادت کنید به صورت روزانه بنویسید. هر روز به مدت نیم ساعت یا یک ساعت و یا هرچقدر که شما می توانید برای شروع کار وقت بگذارید را به نوشتن اختصاص دهید. به مدت یک هفته این روند را ادامه دهید تا آنجا که هرروز به راحتی بتوانید به آن میزان بنویسید؛ سپس در هفتهٔ بعد این میزان را بیشتر کنید.
توانایی ویرایش و نشانه گذاری
یک نویسندهٔ خوب کسی است که تمام فوت و فن های نوشتن را می داند و در این زمینه نیازی به کسی ندارد. کسی که می داند یک خواننده برای بهتر خواندن مطلب و نوشته او به چه چیزهایی نیاز دارد و باید برای آن چه چیزهایی را فراهم کند؛ به همین خاطر با نشانه گذاری درست این فرصت را برای خواننده فراهم می آورد. درست مثل آشپزی که بهترین غذا را در بهترین بشقاب و وسایل غذاخوری قرار میدهد تا کسی که غذا را می چشد به خوبی بتواند از غذا لذت ببرد.
همچنین یک آشپز خوب می داند که برای بهتر شدن غذا از چه وسایلی باید استفاده کند و چه چیزهایی باید در غذا باشند و چه چیزهایی نباشد؛ نویسنده هم چنین است. او با ویرایش متن، نوشتهٔ خود را از چیزهای غیرضروری و بیهوده آکنده می کند و برای بهتر شدن آن، چیزهایی را اضافه یا کم می کند.
اهمال کاری
این هم یکی دیگر از بهانه های ننوشتن است. فرد اهمال کار با اینکه دلش می خواهد کاری را انجام دهد و آن را به پایان برساند، مدام با بهانه تراشی های مختلف کارش را به زمانی دیگر می سپارد.
دلایل مختلفی از جمله ترس از شکست، توقع غیرمنطقی، وقت نداشتن، عدم تصمیم گیری و کمال گرایی سبب اهمال کاری می شوند.
اهمال کاری سبب سرزنش خود یا سرزنش از طرف دیگران و همچنین حسرت و ناکامی می شود.
فرد اهمال کار وقت خودش را صرف کارهای بیهوده و غیر ضروری می کند و به این شکل از زیر کار در می رود.
برای اینکه از شر اهمال کاری خلاص شوید، مهلت دقیق، معین و معقولی را برای به پایان رساندن کارتان مشخص کنید تا دچار کمبود وقت نشوید؛ سپس کارتان را به اجزای کوچک تری تقسیم کنید و بعد از به اتمام رساندن آن به خود پاداش دهید.
تکنیک ۵ ثانیه: معمولا شروع کار برای افراد همیشه سخت تر از ادامه آن است؛ پس برای شروع هم ما تکنیکی از مل رابینز در کتاب "تکنیک ۵ ثانیه" را به شما آموزش می دهیم.
تکنیک ۵ ثانیه می گوید شما برای شروع کار مورد نظرتان فقط ۵ ثانیه مهلت دارید؛ در غیر این صورت مغز شما با بهانه تراشی های مختلف سعی می کند از زیر انجام آن کار طفره برود.
تکنیک ۵ دقیقه: گوته نویسنده و حکیم بزرگ آلمانی این چنین می گوید: "اگر کار را شروع کنید، ذهن شما گرم می شود و اگر آن را ادامه دهید، کار به انجام می رسد."
تکنیک ۵ دقیقه به این صورت است که شما با خود می گویید فقط ۵ دقیقه از زمان خود را برای کار مدنظرم صرف می کنم و مابقی آن را به زمان دیگری موکول میکنم؛ به این شکل شما خیالتان از بابت آزادی تصمیم گیری راحت است و درگیر کار می شوید تا آنجا که زمان از دستتان در می رود و ناگهان به خودتان می آیید و می بینید که مدت زیادی را صرف انجام کارتان کرده اید و یا شاید حتی آن را به اتمام برسانید.
کمال گرایی منفی
یکی از بهانه های ننوشتن همین کمال گرایی منفی و غیرمنطقی ست.
کمال گرایی واقعی یعنی در طول زمان و با تلاش و پشتکار هرروز از دیروز خود بهتر شوی و به سمت بهترین ها پیش بروی نه اینکه در ابتدای کار و برای شروع کار برای داشتن بهترین ها اصرار بورزی؛ یاد بگیریم که به طور اصولی چیزهای جدید را یاد بگیریم.
کمال گرایی افراطی سبب می شود که از روند کار خسته شوید و سریعاً آن را کنار بگذارید و یا باعث می شود اصلا شروع نکنید.
تا جایی که ممکن است انتظارات خود را در ابتدای کار پایین بیاورید و همچنین خطاها و نقص هایی که در ابتدا و میانه کار رخ می دهد را زیاد جدی نگیرید؛ این کاملاً طبیعی است چون شما نیاز به آزمون و خطا دارید؛ بنابراین از کاه، کوه نسازید.
با عضو شدن در یک مجمع نویسندگی به خود این فرصت را بدهید که به سادگی از شر این کمال گرایی منفی خلاص شوید؛ زیرا زمانی که شما در جمع دیگران قرار می گیرید و روند درست و طبیعی نوشتن را به کمک دیگران مشاهده می کنید، با الگوگیری از آنها می فهمید که برای نوشتن، زیاد به خودتان سخت نگیرید.
مغز خزنده، مغز احساسی، مغز منطقی و نحوه عملکردشان
•مغز خزنده یا مغز قدیم:
مغز خزنده وظیفهٔ حفظ بقا را بر عهده دارد.
مغز خزنده مغزیست محافظه کار و محتاط. او برای انجام کاری، نیاز دارد از بقا و وضعیت خوب شما اطمینان حاصل کند؛ به همین خاطر اگر شما هنگام نوشتن در کنار خود خوراکی، نوشیدنی و مواد و وسایل مورد نیاز برای تعمین راحتی خود را فراهم آورید، مغز خزنده به شما این اجازه را می دهد که به نوشتن ادامه دهید، در غیر این صورت در حین نوشتن به شما سخت خواهد گرفت.
•مغز احساسی یا میانی:
مغز احساسی یا میانی نیز مانند مغز خزنده احتیاجات و نیازهایی دارد که اگر تأمین نشوند هرگز به شما اجازه نخواهد داد تا به سراغ مغز منطقی بروید.
مغز احساسی با زیباسازی و معطرسازی مکانی که در آن حضور دارید به سادگی رام می شود؛ زیرا با این کارها فضا باعث دلگرمی، آرامش و لذت شما می شود.
•مغز منطقی یا جدید:
ما با استفاده از مغز منطقی می توانیم نوشتن را از سر بگیریم؛ اما باید به یاد داشته باشید که مجوز استفاده از آن باید در ابتدا از سوی مغز احساسی و مغز خزنده صادر شود؛ با رفع احتیاجات مغز خزنده و مغز احساسی که در بالا ذکر کردیم، آن ها حاضر به همکاری با مغز جدید و منطقی می شوند.
نترسیدن از قضاوت
بسیاری از انسان ها به دلیل ترس از قضاوت، کارهای شان را از دید دیگران پنهان می کنند و یا آن را طوری تنظیم می کنند که مطابق با تایید دیگران باشد.
شاید برای شما هم پیش آید که از سبک یک نوشته یا مدل یک چیز خوشتان نیاید و آن را کنار بزنید؛ در واقع این به این دلیل است که آن چیز با سلیقه و هدف شما جور نیست و این اصلاً ربطی به شخص سازنده و یا نویسندهٔ آن ندارد و انتقاد از اثر او ربطی به خود آن فرد نمی تواند داشته باشد. شما و دیگران از دیدهای مختلفی به موضوعات نگاه می کنید و اختلاف نظر چیزی کاملاً طبیعی است؛ فقط باید یاد بگیرید به خوبی با آن کنار بیایید.
روحیهٔ انتقادپذیری خود را بالا ببرید و اصلاً از نقد دیگران نهراسید و خودتان را برای مواجههٔ منطقی با آن آماده کنید و درباره نوشته خود با دیگران به گفتگو بپردازید.
آنقدر روی نوشتهٔ خود متمرکز باشید که این موضوعات برایتان اهمیتی نداشته باشد.
اصول نظرخواهی در نویسندگی
•در چه مرحله ای؟
•با چه هدفی؟
•از چه کسی؟
این کاملا طبیعی است که دوست داشته باشیم چیزی را که می نویسیم به دیگران نشان دهیم؛ اما باید دقت داشته باشید که در نظرخواهی افراط نکنید! اگر اصول نظرخواهی در نویسندگی را رعایت نکنید، با مشکلات و معایب آن روبرو می شوید.
"جودی دلتون" هم از این کار در کتاب «28 اشتباه نویسندگان» به عنوان یکی از اشتباهات اغلب نویسندگان یاد می کند.
مورد اول؛ یعنی در چه مرحله ای؟ باید در نظر داشته باشید که در حین نوشتن و تا قبل از آنکه نوشته تان را به پایان برسانید، نباید از دیگران نظرخواهی کنید؛ زیرا ممکن است نوشته تان مورد پیش داوری قرار گیر و به طور غیرمنصفانه از شما و نوشته هایتان انتقاد شود و یا شاید با انتقاد و نظر دیگران ادامه و پایان نوشته تان به جایی برسد که دوست ندارید و مطابق میل و سلیقه شما نیست.
مورد دوم و سوم؛ یعنی با چه هدفی و از چه کسی؟ آیا شما در جهت نوشته هایتان از دیگران مشاوره و راهنمایی می خواهید؟ آیا می خواهید تردید و شک تان را، راجع به نوشته خود برطرف کنید؟ آیا برای تشویق و تایید گرفتن آن را به دیگران نشان می دهید؟
به کدام یک از دلایل بالا؟
مطابق با هدفی که دارید باید ظرافت و دقت در انتخاب افرادی که از آن نظرخواهی می کنید را در نظر بگیرید. باید بدانید که برای راهنمایی گرفتن، کسب اطمینان و اصلاح نوشته خود باید از یک کارشناس و مشاور متخصص در این زمینه کمک بگیرید؛ زیرا آن فرد بدون هیچ قضاوتی و با دانش کافی که در این زمینه دارد، بهترین راهکارها را به شما ارائه می دهد.
اما اگر فقط نیاز به تایید و تشویق دارید، نظرخواهی از یک فرد کتاب خوان هم می تواند کارتان را راه بیندازد.
گاهی هم افراد حرفه ای در این زمینه در دسترس هستند؛ اما نظرخواهی از آنان هنگامی که شما مبتدی هستید شاید کار چندان شایسته ای نباشد و بهتر است از همان مشاورین و متخصصین کمک بگیرید تا پله پله شما را هدایت کنند؛ زیرا افراد حرفه ای ممکن است واکنش چندان دلخواهی به نوشته های شما که مبتدی هستید نشان ندهند، مگر اینکه در ابتدای صحبت به آن ها بگویید که تازه کار هستید و از آن ها بخواهید در بخش مشخصی به شما کمک کنند. توجه داشته باشید که نویسندگی فرآیند خاص خودش را دارد که باید آن را طی کنید و مشکلات را پشت سر بگذارید تا به یک نویسندهٔ حرفه ای تبدیل شوید؛ پس وقتی مبتدی هستید اجازه خرده گیری دیگران از نوشته های تان را ندهید، فقط سعی کنید به دنبال یادگیری بیشتر باشید.
فقط اطلاعات جمع نکن
•بروزرسانی مطلب
•تکمیل مطلب
•بهبودسازی مطلب
در بالا سه مورد از دلایل جمع آوری اطلاعات را ذکر کردیم.
ما برای نوشتن نیازمند جمع آوری اطلاعات و داشتن منابع خوب و متعدد هستیم؛ اما اگر این فرایند از حد و زمان خود خارج شود نشان از افراط در این کار را میدهد.
افراط در جمع آوری اطلاعات و غرق شدن در منابع باعث می شود که شما یک منفعل شوید که فقط مطالعهٔ زیادی داشته اما هیچ چیزی ننوشته و برای نوشتن دست به کار نشده است.
کمال گرایی منفی و وسواس در نوشتن، سبب می شود که مدام از این منبع به آن منبع بپرید.
بهتر است زمان مطالعه و نوشتن را از یکدیگر جدا کنید و برای هر کدام زمان مشخصی را معین کنید و زمان هر یک را برای خودش بگذارید و بخاطر یکی از آنها به زمان دیگری تجاوز نکنید.
سعی کنید بخش هایی از یک منبع که به کارتان می آید را مورد استفاده قرار دهید تا اینکه خودتان را مجبور کنید که از اول تا آخر منبع را مطالعه کنید؛ با این روش هوشمندانه و سریع از هدر رفتن وقت و انرژی خود جلوگیری و از منابع به طور صحیح استفاده کنید.
همچنین برای استفادهٔ صحیح و بهتر از منابع باید نام آن منابع را در مطلب خود ذکر کنیم؛ زیرا ذکر نکردن آن یک کار غیرعلمی و غیراخلاقی ست.
هنگامی که از منابع استفاده می کنید، باید سعی کنید تا حتی الامکان از آن ها کپی برداری نکنید و فقط با استفاده از خلاقیت خود از آنها تأثیر بگیرید و نوشته های خودتان را خلق کنید.
به منظور یک مطالعهٔ خوب، هدفمند پیش بروید. بدانید راجع به چه چیزی می خواهید بنویسید و به دنبال منابع مربوط به آن باشید و در آخر از اطلاعات به دست آمده به خوبی و در جای درست استفاده کنید تا از وقت مطالعه تان به خوبی استفاده کرده باشید؛ بدون آنکه وقت را هدر دهید.
با استفاده از مهارت های درک مطلب، تند خوانی، خلاصه برداری و... می توانید بهره وری خود در مطالعه را افزایش دهید؛ که همین سبب افزایش کیفیت و سرعت شما در مطالعه می شود و سر آخر بر روی نوشته تان نیز تاثیر بسزایی می گذارد.
مهارت ها، ابزارها و توانایی های لازم در نویسندگی
•نام گذاری
•گزارش نویسی
•چکیده نویسی
•تند نویسی
•ویرایش/درست نویسی
•باز نویسی
•بسط دادن مطلب
•تولید نوشته ای قابل فهم
•تولید نوشته ای هدفمند برای رفع نیازها و سوالات مردم
•لحنی مناسب و مطابق با نوشته
•میزان حجم مناسب
•داشتن دایره واژگانی وسیع و آشنایی با اصطلاحات رایج
•آشنایی با سبک های مختلف نگارشی
•استفاده از مثال، داستان، طنز، تصویر و نمودار در کنار نوشتهٔ اصلی (در صورت نیاز و برای بهبود نوشته)
•بارش فکری
کار با دو نیم کره چپ و راست
ما در نیم کره چپ با تفکر منطقی، زبان و کلمات، نظم و ترتیب، ریاضیات و محاسبات، تحلیل، سنجش واقعیت و... و در نیم کره راست با تفکر شهودی، هنر، تصورات و تخیلات، ریتم، توانایی های غیرکلامی، خلاقیت، تجسم و... سر و کار داریم.
در نویسندگی برای تولید یک نوشته بهتر لازم است هر دو نیم کره چپ و راست مغزتان را به کار بگیرید.
همانطور که گفته شد نیم کره چپ مغزتان به طور ناخودآگاه در رابطه با کلمات عمل می کند و فعال است؛ اما شما با انجام تمرینات مختلف می توانید نیم کره راست تان را نیز در نوشتن فعال کنید.
در حین نوشتن به منتقد درونتان که از سمت چپ مغزتان به شما هشدار می دهد، گوش ندهید و خودتان را در نوشتن آزاد و رها بگذارید. این عمل را با تندنویسی می توانید امتحان کنید؛ یعنی بدون توجه به هیچ چیز، آن چه را که به ذهنتان خطور می کند را بنویسید. بعد از اتمام نوشته می توانید راه را برای نیم کره چپ باز بگذارید.
هرچند که در نوشته ها و موضوعات مختلف، میزان به عمل آوردن دو نیم کره با توجه به قابلیت هایشان متفاوت است؛ برای مثال در شعر و داستان ما بیشتر از نیم کره راست مغز خود برای نوشته استفاده می کنیم تا نیم کره چپ.
مزیت های نویسندگی
بهتر است از قافلهٔ مزیت های نویسندگی هم جا نمانیم.
در اینجا یکی از مهم ترین و بنیادی ترین شناخت هایی که با نویسندگی به آن دست پیدا می کنیم را مورد بررسی قرار می دهیم؛ یعنی همان خودشناسی.
در هنگام نوشتن به دلیل اینکه ما به دنبال کلمات مناسب برای نوشتن می گردیم و در مغز خود کنکاش می کنیم، با یکسری از واقعیت ها در رابطه با خودمان روبرو می شویم و نقات قوت و ضعف خودمان رو می شناسیم؛ برای مثال در هنگام نوشتن ممکن است به این پی ببریم که فردی اهمال کار یا کمال گرا هستیم و در جهت بهبود عادت های غلط مان می توانیم گام برداریم.
هنگامی که شما در نویسندگی به جایگاه مطلوبی می رسید و به اعتماد به نفس دست پیدا می کنید، به این نتیجه می رسید که فرد مفیدی هستید و از خود احساس رضایت می کنید. از این رو در نقاط دیگر زندگی تان نیز باورتان نسبت به خودتان ارتقا پیدا می کند و در جهت تقویت و گسترش نقاط مثبت در خود گام بر می دارید.
نویسندگی، مهارت های زندگی از جمله تصمیم گیری، حل تعارض، حل مسئله، تفکر نقاد و تفکر خلاق، مهارت های ارتباطی و... را در ما رشد می دهد.
همچنین هنگام نوشتن به دلیل اینکه می توانیم هیجانات خود از جمله خشم، غم، شادی، ترس، اضطراب، رویاها و... را با نوشتن تخلیه کنیم و هم با نوشتن سرگرم می شویم و تمرکزمان را روی نوشتن می گذاریم، از افکار استرس زا و منفی که فشار زیادی به مغزمان وارد میکنند، به دور هستیم و در پی آن به آرامش ذهنی بیشتری دست می یابیم.
همچنین نوشتن به سلامت مغز و پیشگیری از زوال عقل (آلزایمر) هم کمک می کند.
ما با نوشتن هم به خود و هم به خدای خود نزدیک تر می شویم و این نشان می دهد که نوشتن از لحاظ معنوی بسیار ارزشمند است و به ما در این راه کمک های فراوانی می کند.
خوشحالم که تا انتهای مقاله با ما همراه بودید. امیدوارم نهایت استفاده را از نکات این مقاله برده باشید.
شما همچنین می توانید به مقالهٔ «آموزش مقاله نویسی» هم سری بزنید و اطلاعات بیشتری راجع به نحوه نوشتن کتب مختلف کسب کنید و مهارتی دیگر به مهارت های نویسندگی خود افزوده کنید و در راه تجربهٔ این مهارت ها گام بردارید.
در پایان کار از شما دوستان عزیز تقاضامندم نقطه نظرات و پیشنهادات خود را در بخش کامنت ها برای ما ارسال کنید.